نشست هفتگی شهر کتاب، سهشنبه، دوازده مهرماه به بررسی کتاب یادشده اختصاص داشت که به تازگی با ترجمه مریم مشرّف، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، منتشر شده است. در این نشست علاوه بر مترجم، ابوالفضل حری و محمد راغب به بیان دیدگاههایشان پرداختند.
مشرف گفت: نظریهای که فاولر در مورد سبکِ ذهن مطرح و معرفی کرد توانست در بررسیهای ادبی راهکاری مهم و مؤثر باشد. از دیگر نوآوریهای او میتوان به معرفی مفهوم توانمندیِ ارتباط اشاره کرد؛ مفهومی که فاولر در قیاس با توانمندی زبانی چامسکی و توانمندی ادبیِ کالر و در تکمیل آنها مطرح کرده است.
مترجم کتاب سبک و زبان در نقد ادبی یادآورد شد: فاولر در این کتاب به معرفی همه دیدگاههای انتقادی زبانمحور و روشن ساختن نقاط قوت و ضعف آنها پرداخته و ارتباط آنها با یکدیگر را به صورت نظاممند نمایش داده است. فاولر از نظریات مایکل هلیدی استفاده کرده است، ولی چنانکه خود میگوید آرای او را به ویژه در مواردی که بیش از حد در محدوده مصطلحات خشک زبانشناختی است، به رنگ و بوی ادبیات درآورده است.
ابوالفضل حری به دو نسخه کتاب ترجمه شده اشاره کرد و گفت: فاولر در ۱۹۸۶ چاپ نخست کتابش را منتشر و در ۱۹۹۶ ویراست جدیدی از آن را عرضه کرد. سبک و سبکشناسی ازجمله رشتههای جذاب مطالعات ادبی است که از پیوند زبانشناسی و ادبیاتشناسی پدید آمده است. علم بلاغت در سدهی ۱۹ جای خود را به فقهاللغه میدهد؛ سپس بحث فرمالیسم روسی پیش میآید. در ۱۹۱۷ مقاله هنر به مثابه صناعت در روسیه منتشر و از آن زمان بحث عادتزدایی و آشناییزدایی مطرح میشود.
حری افزود: فاولر از اثرگذارترین سبکشناسان سه دهه گذشته انگلستان است که توانست با هر اثرش زمینه جدید مطالعاتیای را به عرصه زبانشناسی اضافه کند.
محمد راغب نیز گفت: ترجمه حاضر یکی از روانترین ترجمههایی است که خواندهام؛ اما نقدهایی به معادلگزینیها دارم. مترجم برای خیلی از واژههای پرکاربرد هم که مترجمان پیشین معادل برای آن گذاشتهاند، معادلهای جدید ارائه کرده که کار را کمی پیچیده میکند.
وی یادآور شد: فاولر کمتر سراغ منتقدان ساختارگرا میرود و در نقد ادبی طرفدار فرمالیستها است. او در موارد بسیاری به دیدگاههای مطرح شده در روزگارش بیاعتنایی کرده و بیشتر به گفتههای هلیدی توجه دارد.
در آغاز نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب گفت: کتاب سبک و زبان در نقد ادبی شامل دوازده فصل است و فصل اول که طرح مسأله نام دارد با این جمله آغاز میشود: تعدادی از بهترین آثار نقد ادبی قرن بیستم بر موضوع زبان تمرکز دارد. کتاب به این آثار پرداخته و به نقد عملی ریچاردز هم پرداخته است. اما چرا زبان در نقد ادبی مهم است؟ زبان ابزار داستاننویسی است و هر اتفاق در داستان، از طریق زبان به وقوع میپیوندد. فصلهای دوم و سوم کتاب درباره فرآیندهای بنیادین معناشناسی و دلالتهای ضمنی روانشناختی آنها است.
محمدخانی افزود: فصل پنج نگاهی کوتاه به ساختارهای زبانشناختی درونجمله دارد و به دنبال آن به ساختارهای متنی میپردازد و به مسأله انسجام متن. فصل شش ساخت و ساز متن و اهمیت نقش خواننده را به اندازه نویسنده بررسی میکند. فصل هفت متنها را در زمینههای ارتباطی واقعی یا تخیلی میسنجد و فصل هشت به حوزه ارتباطات بینامتنی میپردازد. فصل نهم نیز در زمینه آرایههای جهتبخش زبان صحبت میکند. فصل ده زبانشناسی جامعهشناختی، فصل ۱۱ موارد معناشناختی و فصل دوازده به جمعبندی کلی مطالب پرداخته است. فاولر تشریح میکند که از دید وی و بسیاری منتقدان زبانشناس، ادبیات به عنوان امری اسرارآمیز، جدا از زبان موجودیت ندارد.
نظر شما